شنبهست درسته اینجا زشته و وسط خیابونه اما مشتت رو وا کنی میبینم که پر از خونه شنبهست شهر اتوبوسای سوختهی دو کابینه شهر راهبندون اتوبان زینالدینه شهر ضدعفونی زخم با پنبه و بتادینه شنبهست من همیشه از شنبهها بدم میاد شنبهها اون که رفته دیگه هیچوقت نمیاد!» شنبهها تا قیامت دل من گریه میخواد» شنبهها آدمای شهر یکی یکی کم میشن شنبهها پاد دردا، درد میشن پادزهرا سم میشن شنبهست خیلیها مثل شیر داغ روی گاز سر میرن عین کاغذ اضافی بعد بازی هیچ دوستی جز کوهستان*
رویارویی مرگ با دمپایی سایز 42 و تن ماهی اویلا
برای کسی که توی کمدش جوراب توریتوری خالخالی ندارد
شنبهها ,شهر ,شنبهست ,شیر ,مثل ,میشن ,روی گاز ,داغ روی ,مثل شیر ,» شنبهها ,شیر داغ
درباره این سایت