خواب تولد دوازده سالگی دوستم ژاله رو دیدم! تا قبل از اون خواب کلن یادم رفته بود همچین تولدی رفتم! اما تو خواب همهچیز دقیق و درست بود! اون سال ژاله همهمون رو دعوت کرده بود تولدش! مادرش هم بود که همیشه روسری بالای سرش گره زده بود و لهجهی غلیظ ترکی داشت. من و عطیه و باقی بچهها چاهار طبقه رو بدون آسانسور رفتیم بالا! جلوی در ورودی خونهی ژاله اینا یه کاناپهی قهوهای قشنگ اما خیلی قدیمی بود! دقیقن مثل لباسهای ژاله؛ روسریهای حریر و سندلهای خوشگل با لژ هیچ دوستی جز کوهستان*
رویارویی مرگ با دمپایی سایز 42 و تن ماهی اویلا
برای کسی که توی کمدش جوراب توریتوری خالخالی ندارد
خواب ,ژاله ,رو ,تولد ,سالگی ,اون ,دوازده سالگی ,تولد دوازده ,بدون آسانسور ,رو بدون ,چاهار طبقه ,تولد دوازده سالگی
درباره این سایت